تنش ديپلوماتيک امريکا و پاکستان
تحليل : دوکتور علوم جلال بايانی تحليل : دوکتور علوم جلال بايانی

تنش ديپلوماتيک    امريکا و پاکستان؛باعث تشديد جنگ در افغانستان گرديداســـــــــــــــت      

 

65 سال قبل انگيس فرزند ناجايز به دنيا آورد تا منافع ، جايکرد وپيگرد استعمار کهن و جديد انگليس و امريکا را حفظ محافظت نمايد . اين فرزند ناخلف خود رابا ســــــلاح اتمی ، دستگاه استخبارات نظامی، احزاب ديوبندی جماعت ، جمعيت ، مسلم ليک که دست پرورده انگليس بودند تجهيز ، رشد و نســج داد و در نظر داشت به کمک مزدوران افغان خود بنام [ جمعيت ، اتحاد ، حرکت ، نجات ، محاذ ، اسلامی] افغانستان را به صوبه يا ايالت پنجم خود تبديل و با دشمن اصلی خود هندوستان دست و پنجه نرم کند بنأ برای تشديد بيشــــتر حملات ، تجاوزبه افغانستان و هندوستان به کمک غربی ها به خود بيشتر  شاخه پنجه ترور، وحشت ، بربريت داد  با عناد و دشمنی با افغانها و هنديهابه صدور تروريستهای بين المللی اقدام و انتقام فلاکت بارو  شکست مپتذ ل استعماری انگليس را گرفت و در ميدان جنگ ســـــرد پاکستان تخته خيز امپرياليزم مبدل گشـــت. اســــتعما ر کهن و جديد امريکا و انگليس با فروپاشی شــــــوروی بار ديگر به خاطر پيگری هداف شوم قبلی و سينه زدن بر ذخاير نفت و گا ز آسياميانه بحيره کســــپين ،قبلأ ميان  پاکستان وافغانستان معضله خط تحميلی ديورند و ميان هند و پاکستان کشمير داغ ناسورگردی و خط ننگين ديورندطی شصت پنج سال با ايجادکشور بنام پاکستان در کنار افغانستانبه حالت تعليق ، حل ناشده و نقط عطف در مناسبات ميان افغانستان و پاکستان باقی و زخم خونين مبدل گشت و با تجهيز پاکستان و ايجاد دستگاه جهنمی استخبارات نظامی « آی . اس . آی » و رويکارآوردن جرنيل های مزدور ، خود کامه ، ديکتاتور و نظاميگر  ايوب،  يحيی، ضيا الحق ، اختر ، حميد گل ،جنرال پرويز مشرف و جرنيل اشفاق احمد کيهانيتا امروز به يک پرابلم تبديل و پاکستان با استفاده از موقف جيوپليتيک خود تحت نام انتقام کشی قتل مکناتن ، لارنس داکتر و برايدن و شکست مضحک و مپتذل انگليی در نيم قاره هندو افغانستان و نيز ســــد در مقابل کمونيزم تمام امکانات کشور خود را در اختيار غربی گذاشتند باج گرفتن و مزد دريافت کردند   . جنرال ضيا الحق ، جنرال اختر  ، جنرال حميد گل، جنرال پرويز مشرف طبق دستور لندن ، واشنتن به فراريان افغان به خاک پاکستان و سران [جهاد ] افغان صدا ميزندند و دستور ميدادند که ( کابل بايد بسوزد ] [ کابل ويران گردد ] ورســـــول سياف دستور ارباب عرب ، پاکستانی  و انگليس خودرا تکرارو تاکيد ميکرد [خاک کابل  نجس است بايد به توبره برداشـــــته شود ] اين صدا ؛ صدای لارد ها ، شهزاده  انگليس باز مانده مکناتن بنام [ بلير ] بود و است [ کابل بايد بسوزد] زمانيکه کابل توسط سران [جهاد ] [؟؟!!! ] در آتش ميسوخت  شفيق الحق پسر جنرال ضيا الحق به کابل شتافت و توسط مجددی ، گيلانی استقبال و در مسجد پل خشـــتی کابل « دين » پدر نماز شکرانه راکه [ کابل بايد بسوزد ] و ميســــوخت بجا آورد به تعقيب آن نوازشريف سلف جنرال ضيا ، جنرال اختر عبدالرحمان به غرض  انجام نماز شکرانه به کابل رسيد و نماز را با برهان الدين ربانی در کابل و با گلبدين حکمتيار در ولسوال چهار آسياب ادا و چک سفيد را به صبغت الله مجددی سپرد و آهسته گفت اين « چک ده مليون دالر مزد شما از آتش زدن و سوختانندن کابل است ] . ولی ديگر آفتاب پاکستان غروب و قدرت نظامی آن افول و شوکت فرمان روايی  آنها بر رهبران دولتی ،جهادی ، هيروئين ، سلاح و غارت به پايان رسيده و  این روزها رابطۀ اسلام آباد و واشنگتن به شدت تیره و تار است.   امریکا هر از گاهی از تعلیق کمک صدها میلیون دلاری خود به اسلام آباد خبر می دهد  و بعضأ عقب نشنی ميکند و در مقابل پاکستان نیز، واشنگتن را از خطر حملات انتحاری طالبان و تشدید تروریسم می هراساند. فارغ از همه تنش هایی که امروز شکل حادتری به روابط اسلام آباد- واشنگتن داده، واقعیت آنست که باید ریشه های این تیرگی را در متغیرهای مختلفی جستجو کرد که بعضاً ریشه در تاریخ داشته است.
به لحاظ تاریخی، روابط پاکستان و   ا مریکا تقریبا از پایان جنگ سرد یعنی از سال 1990 به سمت کم اهمیت شدن سمت و سو یافت و هم اکنون نیز جلوه های بارزتر و مشخص تری از این ناهمسویی در روابط دو کشور مشاهده می شود. آنچه که در یک سال اخیر موجب تیرگی روابط   امریکا و پاکستان شد   ، حضور اسامه بن لادن در  ايبت آباد پاکستان و متعاقب آن نقش آی اس آی(سرویس امنیتی پاکستان) در تداوم ناآرامی های افغانستان تا امروز  بوده که صحت این مسئله برای ا مریکا مسجل شد. تا پیش از این  ا مریکا تصور می کرد، پاکستان در جنگ علیه تروریسم صادقانه با واشنگتن همکاری می کنند. اما بعد از این حوادث سوء ظن ها در میان دولتمردان   امریکایی نسبت به سیاست دوگانه ، تفتن اسلام آباد بیشتر شده و متعاقبا در کنش و واکنش های صورت گرفته میان طرفین، روابط به شرایط فعلی رسید. اما به نظر می رسد این تیرگی، معلولِ علت های بیشتری است که ریشه در تاریخ دارد. 
از سال 1999 تا به امروز تحولاتی در جنوب آسیا و حتی در سطح بین الملل رخ داده است که در تشدید تنش ها در روابط پاکستان و   امریکا تأثیر گذار بوده است: 
1- پایان جنگ سرد: در زمان جنگ سرد، پاکستان دارای اهمیتی استراتژیک برای   امریکایی ها در مواجه با کمونیزم  شــــــوروی بود . اما با فروپاشی شوروی این اهمیت از دست رفت و پاکستان به یکباره خود را تنها یافت. 
2-آزمایش های اتمی پاکستان:  ا مریکا از دیرباز نسبت به فعالیت های هسته ای اسلام آباد حساس بوده و سلاح های موجود در این کشور را بمب های کثیف قلمداد  نموده  است. با اینکه این فعالیت ها در واکنش به آزمایش های اتمی هند و برای ایجاد بازدارندگی و توازن قدرت بوده است، علی ایحال   امریکایی ها نسبت به این آزمایش های اتمی نظر مساعدی نداشته و ندارند. 
3-کودتاهایی  از زمان جرنيل ضيالحق  تا جرنيل پرويز مشرف و قبل از آن که در پاکستان پی در پی صورت گرفته بود   : کودتاهایی که طی سالهای اخیر در پاکستان رخ داد از دید   امریکا مخل دموکراسی   خوانده شده بود . هرچند   امریکا در یک مقطع زمانی، از این حکومت های کودتایی دفاع می کرد و عامل  کودتا ها در پاکستان امريکا و انگليس بود ، اما امروز چون این حکومت ها مغایر منافع ملی   امریکا شکل می گیرد  ا مریکایی ها چندان با آن موافق نیستند. 
4- حادثۀ 11 سپتامبر: از آنجایی که در حملات 11 سپتامبر برخی از اتباعی که در وقوع این حوادث نقش داشتند، پاکستانی و از جریان طالبان  افغان مستقر در صوبه سرحد که    در قبضه و اشغال پاکستان قرلر دارد بودند و متعاقباً به دلیل حمایت پاکستان از طالبان افغان و پاکستانی ،   امریکا بخش عمدۀ دلایل وقوع این حادثه را اسلام آباد  را ميبيند  .   امریکایی ها انتظار داشتند در نتیجۀ همکاری پاکستان با  ا مریکا در جنگ علیه تروریسم این نقش پاکستان نادیده گرفته شود ولی به هر حال تداوم حمایت پاکستان از طالبان نشان داد که  امریکایی ها نسبت به پاکستان سوء ظن دارند. 
5-چرخش   امریکا به سمت هند:  امریکا بعد از جنگ سرد تا سالیان طولانی سیاستی سنتی در جنوب آسیا در پیش گر فته بود که هدف آن برقراری نوعی موازنه در روابط با هند و پاکستان بوده است. اما چرخش   امریکا به سمت هند طی سالهای اخیر سبب نگرانی پاکستان شده و در واقع فاصله های میان دو کشور را زیاد کرد. 
مجموع این عوامل به عنوان بسترهای تیرگی روابط و همچنین حضور اسامه بن لادن در خاک پاکستان و تداوم حمایت آی اس آی از طالبان از مهمترین عوامل و زمینه های تیرگی روابط میان دو کشور  ميباشد . 
اینکه "سرانجام دعوای اسلام آباد-واشنگتن به کجا خواهد کشید؟" سوالی است که امروز ذهن بسیاری از ناظران و تحلیل گران شبه قاره را به خود مشغول داشته است. این احتمال وجود دارد پاکستان با تشدید حمایت از طالبان و با تحرکاتی برای ناامن کردن فضای افغانستان دست به اقدامات تلافی جویانه در برابر سیاست های   امریکا بزند. تمام تلاش اسلام آباد این خواهد بود زین پس هر آنچه را که   امریکایی ها طراحی و بنا نهاده اند، مانع از تحقق و اجرای آن شوند و در پيش برد اين پروژه خصمانه رژيم آخندی  قرون وسطايی ايران ، عظمت طلبان چين  سوسيال فاشيستهای روســـيه نيز شامل تا به هر قيمت مانع امضأ پلان استراتيژيک امريکا و افغانستان  و مانع ريشه کن سازی تروريزم اسلامی شوند . لذا ایجاد ناامنی در افغانستان و کارشکنی در فرایند صلح افغانستان از احتمالات آینده خواهد بود تا اسلام آباد تلافی اقدامات  ا مریکا را کرده باشد. با این حال روابط اسلام آباد-واشنگتن از حد مناقشه ای لفظی و برخی اقدامات عملی اما نمادین فراتر رفته    چرا که ملاحظات موجود در روابط پاکستان و   امریکا بسیار   عمیق تر آنست که این روابط دچار تنش های نظامی شود و امريکا  پلان دارد اپتدا  شرايط جنگ ميان افغانستان و پاکستان را ايجاد و به تعقيب به خاطر تعقيب افراد شبکه القايده و طالب در خاک پاکستان به کشور مداخله نظامی نموده و اين کشور را به « ســــــــــــندديش » «  پشـتــــــونســـتان » و « بلوچــــــــــــتان » تجزيه و گليم جرنيل و جرنيل  بازی دراين کشور را جمع در حق تعين سرنوشت هر دو کشمير رامنطقه خودمختار و پشتونستان  بلوچستان را مشخص و تعين  ميگرد . و اما نظاميان پاکستانی ، مليگرايان پاکستانی و استخبارات نظامی پاکستان ( آی . اس .آی ) نيز بيکار نه نشسته در تابستان امسال حملات تشديدی ، گروپی ، انتحاری و اشغالی را در کابل ولايات جنوب ، جنوب غرب و شمال افغانستان تشديد و زمينه اختلافات ميان رژيم کابل ،در قوای اجرائيه ، قضايه و قانون گزاری تشديد .  اختلافات گروهی ، مذهبی ، تباری ، زبانی را هر دو همسايه طماع بزرگتر و  شعله ورتر ميسازند و با مسدود کردن راه اکمالات ناتو از بندر کراجی تا مسدود کردن  تا بزرگ راه سالنگ عليه ناتو جنگ تمام عيار را شروع و با اخرين نفس ها يا دوباره صاحب امتياز ميگردد و يا خود قبر خود را حفر نموده دشمن خطرناک از همسايگی افغانستان حذف و حساب ايران بعد از سال 2014 پرداخته و تعين ميگردد و راه خشکه افغانستان به  بندر چاه بهار متصل ميگردد و در قدم بعدی سيستان اشغال شده  خراسان اشغال شده توسط ايران دوباره به افغانستان وصل و پيوست  ميگردد .


April 17th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی